Posts tagged "نوروتراپی"

تحلیل الگوی مغزی OCD در نقشه مغزی غیردیتابیسی

تحلیل الگوی مغزی وسواس در نقشه مغزی غیردیتابیسی

October 14th, 2025 Posted by Uncategorized 0 thoughts on “تحلیل الگوی مغزی وسواس در نقشه مغزی غیردیتابیسی”

تحلیل الگوی مغزی OCD در QEEG غیردیتابیسی

نقشه‌ای دقیق از مدارهای وسواس در مغز

اختلال وسواس فکری–عملی (OCD) از جمله اختلالاتی است که ریشه‌ی آن را باید در سطح عملکردی مغز جست‌وجو کرد، نه صرفاً در سطح شناختی یا رفتاری. سال‌ها پژوهش نوروساینس نشان داده‌اند که OCD بیش از هر چیز، ناشی از اختلال در مدارهای عصبی مرتبط با کنترل، ارزیابی و توقف رفتارها است. بررسی‌های QEEG، به‌ویژه در حالت غیردیتابیسی، تصویری دقیق از این ناهنجاری‌ها ارائه می‌دهند — تصویری که در بسیاری موارد از تحلیل‌های بالینی سنتی هم گویاتر است.

 

QEEG غیردیتابیسی چیست و چه مزیتی دارد؟

در QEEG دیتابیسی، الگوی فعالیت مغزی هر فرد با داده‌های نرمال جمعیت مقایسه می‌شود. این روش در مطالعات گروهی سودمند است، اما برای تحلیل دقیق هر مراجع، ممکن است برخی تفاوت‌های فردی را پنهان کند.

در مقابل، QEEG غیردیتابیسی (Non-database QEEG) مغز را با خودش مقایسه می‌کند. یعنی به جای مقایسه با میانگین جامعه، تفاوت‌های درون‌فردی، هماهنگی بین کانال‌ها و تغییرات دامنه‌ای امواج مورد بررسی قرار می‌گیرد.

این روش برای اختلالاتی مانند OCD که نوسانات عملکردی بسیار ظریف دارند، دقت بیشتری دارد و امکان مشاهده‌ی “الگوی واقعیِ عملکرد مغز” را فراهم می‌کند.

 

الگوی فعالیت در OCD: نواحی درگیر و شاخص‌های الکتروفیزیولوژیک

مطالعات متعدد QEEG نشان داده‌اند که در بسیاری از بیماران مبتلا به OCD، افزایش توان باند High Beta (22–30 Hz) در نواحی پیش‌پیشانی (Fp1, Fp2, Fz) مشاهده می‌شود. این افزایش معمولاً با بیش‌فعالی مدارهای کنترل شناختی (Cortico-Striatal-Thalamo-Cortical Loop) همبسته است. به عبارت دیگر، مدارهایی که وظیفه‌ی پایش و توقف افکار تکراری را دارند، در وضعیت بیش‌برانگیختگی (Hyperarousal) باقی می‌مانند. افزایش Coherence بین نواحی فرونتال و پاریتال نیز یکی از شاخص‌های تکرارشونده در این اختلال است. Coherence بالا در این مسیر نشانگر نوعی “قفل ارتباطی” است — یعنی نواحی مختلف مغز بیش از حد هم‌زمان فعال می‌شوند و انعطاف عملکردی کاهش می‌یابد. این وضعیت باعث می‌شود ذهن در حلقه‌ی بررسی و تکرار گرفتار بماند. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد کاهش توان باند Alpha در نواحی پس‌سری (Occipital) و همچنین کاهش Theta در ناحیه ACC (Anterior Cingulate Cortex) دیده می‌شود.

ACC یکی از مراکز اصلی نظارت بر خطا و ارزیابی است. کاهش فعالیت تتا در این ناحیه به معنای اختلال در توانایی “پایان دادن” به فرایندهای فکری است همان پدیده‌ای که در رفتار وسواسی مشاهده می‌شود.

 

تفسیر یافته‌ها: از نقشه تا مفهوم

در مجموع، نقشه‌های QEEG در OCD تصویری از مغزی نشان می‌دهند که در حالت آماده‌باش مداوم قرار دارد. افزایش High Beta در نواحی فرونتال نشانگر اضطراب پایه‌ای بالا و کنترل بیش از حد شناختی است. کاهش Alpha با ناتوانی در “ریست ذهنی” ارتباط دارد.

و افزایش Coherence به معنای هم‌قفل شدن مدارهای تصمیم‌گیری و ارزیابی است. در چنین شرایطی، حتی زمانی که فرد منطقی می‌داند نگرانی‌اش بی‌اساس است، مغزش هنوز سیگنال “خطر” را فعال نگه می‌دارد. به همین دلیل، چرخه‌ی وسواس ادامه پیدا می‌کند.

 

اهمیت تحلیل غیردیتابیسی در طراحی پروتکل

در QEEG غیردیتابیسی، تحلیلگر به جای جست‌وجوی انحراف از نرمال، به دنبال الگوهای درون‌فردیِ ناسازگار می‌گردد. برای مثال:

در فردی ممکن است High Beta فقط در Fz بالا باشد. در دیگری ACC بیش‌فعال‌تر باشد،یا در موردی دیگر، Coherence غیرطبیعی بین FP2 و Pz دیده شود.

در هر حالت، این تفاوت‌ها اهمیت بالینی دارند و در طراحی پروتکل نوروفیدبک (Neurofeedback Protocol) باید لحاظ شوند.

 

از داده تا درمان: مسیر بالینی

تحلیل QEEG غیردیتابیسی به درمانگر کمک می‌کند تا:

  • ناحیه‌ی درگیر را با دقت شناسایی کند (مثلاً ACC یا Orbitofrontal)
  • نوع ناهنجاری را مشخص کند (بیش‌فعالی یا کاهش توان)
  • و بر اساس آن، پروتکل هدفمند طراحی نماید — مثلاً کاهش High Beta در Fz یا افزایش SMR در Cz. این سطح از شخصی‌سازی، درمان را از حالت “عمومی” خارج کرده و به مسیر Data-driven Neurofeedback نزدیک می‌کند.

OCD در سطح مغز، بیشتر از آنکه صرفاً اختلال فکری باشد، حاصل ناهماهنگی میان مدارهای کنترل، ارزیابی و توقف رفتار است.

QEEG غیردیتابیسی این ناهماهنگی را با دقت میلی‌ولت آشکار می‌کند.

از افزایش High Beta گرفته تا Coherence بالا و کاهش Alpha، هر یک قطعه‌ای از پازل وسواس را نشان می‌دهند.

ترکیب این داده‌ها با تحلیل بالینی، مسیر طراحی درمان‌های مبتنی بر داده را هموار می‌سازد. درمان‌هایی که به جای سرکوب نشانه‌ها، به تنظیم واقعی عملکرد مغز می‌پردازند.

نوروجنسیس، ترمیم و رشد سلولهای مغز

October 11th, 2025 Posted by Uncategorized 0 thoughts on “”

نوروجنسیس؛ مغز چطور خودش را بازسازی می‌کند؟

سال‌ها باور عمومی در علم عصب‌شناسی این بود که مغز انسان، بعد از دوران کودکی دیگر سلول جدیدی تولید نمی‌کند.

می‌گفتند اگر نورونی بمیرد، برای همیشه از بین می‌رود. اما تحقیقات جدید، به‌ویژه با استفاده از روش‌های QEEG و fMRI، این تصور را کاملاً تغییر داد.

امروز می‌دانیم مغز نه‌تنها قابلیت رشد دارد، بلکه در تمام طول عمر — اگر شرایطش مهیا باشد — می‌تواند سلول‌های عصبی تازه بسازد. این فرآیند را نوروجنسیس (Neurogenesis) می‌نامند.
کجا در مغز نوروجنسیس اتفاق می‌افتد؟
اصلی‌ترین محل شکل‌گیری نورون‌های جدید، ناحیه‌ای به نام هیپوکامپ (Hippocampus) است.
هیپوکامپ در حافظه، یادگیری، تنظیم احساسات و سازگاری با محیط نقش کلیدی دارد.
در این ناحیه سلول‌های بنیادی خاصی وجود دارند که در واکنش به یادگیری، تجربه‌های جدید یا حتی تغییرات هیجانی، فعال می‌شوند و نورون‌های تازه تولید می‌کنند.
وقتی این سلول‌ها به شبکه‌ی عصبی موجود اضافه می‌شوند، ارتباط‌های جدیدی بین نورون‌ها شکل می‌گیرد و مسیرهای قدیمی بازسازی می‌شوند.
به همین دلیل است که نوروجنسیس، پایه‌ی فیزیولوژیک «یادگیری»، «تغییر عادت» و حتی «درمان اختلالات خلقی» به شمار می‌رود.

نقش BDNF؛ سوخت اصلی رشد عصبی
یکی از کلیدی‌ترین مولکول‌ها در این فرآیند، پروتئینی است به نام BDNF (Brain-Derived Neurotrophic Factor).
BDNF را می‌توان کود رشد سلول‌های عصبی دانست. این فاکتور، رشد دندریت‌ها، ارتباطات سیناپسی و مقاومت سلول‌ها در برابر استرس را تقویت می‌کند.
افزایش سطح BDNF باعث تقویت حافظه، تمرکز، آرامش ذهنی و حتی کاهش خطر افسردگی می‌شود.
ورزش منظم، خواب کافی، تغذیه سالم و نوروفیدبک از مهم‌ترین عواملی هستند که ترشح BDNF را افزایش می‌دهند.
در مقابل، استرس مزمن، کم‌خوابی، تغذیه ناسالم و بی‌تحرکی باعث کاهش آن می‌شوند — و به‌تدریج مغز را فرسوده‌تر می‌کنند.

ورزش، خواب و تغذیه؛ سه رکن بازسازی مغز
ورزش هوازی (مثل دویدن یا پیاده‌روی تند) جریان خون مغز را بالا می‌برد و اکسیژن بیشتری به نورون‌ها می‌رساند. همین تغییر ساده، رشد سلول‌های جدید را تحریک می‌کند.
از سوی دیگر، خواب عمیق — به‌ویژه در مرحله‌ی امواج دلتا (Delta waves) — زمانی است که مغز مواد زائد را پاک می‌کند و ارتباطات جدید را تثبیت می‌سازد.
بی‌خوابی مداوم عملاً روند بازسازی عصبی را مختل می‌کند.
در مورد تغذیه، چربی‌های مفید مانند امگا ۳ (در ماهی، گردو و بذر کتان)، آنتی‌اکسیدان‌ها (در میوه‌های تیره‌رنگ) و ترکیبات ضدالتهاب (مثل زردچوبه) از نورون‌ها محافظت می‌کنند.
در مقابل، مصرف زیاد قند و غذاهای فرآوری‌شده می‌تواند رشد سلول‌های عصبی را متوقف کند.
به بیان ساده‌تر، مغز هم مثل بدن، از آنچه می‌خوریم ساخته می‌شود.

ذهن‌آگاهی و امواج مغزی
تحقیقات نشان داده‌اند تمرینات ذهن‌آگاهی و مدیتیشن، باعث افزایش امواج آلفا و تتا در مغز می‌شوند؛امواجی که با آرامش، تمرکز درونی و احساس امنیت ذهنی در ارتباط‌ اند.
در چنین حالتی، سیستم عصبی پاراسمپاتیک فعال می‌شود، فشار فیزیولوژیکی کاهش می‌یابد و محیط مناسبی برای رشد نورون‌های جدید فراهم می‌شود.
در واقع، مغز در سکوت و آرامش، خودش را بهتر ترمیم می‌کند تا در هیاهو و استرس.
نوروفیدبک یکی از دقیق‌ترین و علمی‌ترین روش‌های امروزی برای کمک به مغز در خودتنظیمی است.
در این روش، با استفاده از EEG یا QEEG فعالیت الکتریکی مغز ثبت و به‌صورت لحظه‌ای به فرد بازخورد داده می‌شود.
با تمرین و تکرار، فرد یاد می‌گیرد امواج خاصی را افزایش دهد (مثلاً آلفا برای آرامش یا SMR برای تمرکز) و امواج پرتنش (مثل بتای بالا) را کاهش دهد.
وقتی مغز به این تعادل می‌رسد، ترشح BDNF و ارتباطات نورونی به شکل طبیعی تقویت می‌شود.
نتیجه فقط بهبود خلق یا تمرکز نیست، بلکه بازسازی واقعی ساختارهای عصبی است —چیزی که هیچ دارویی به‌تنهایی قادر به انجامش نیست.

QEEG؛ نقشه‌ی مغز پیش از شروع درمان
برای طراحی پروتکل دقیق نوروفیدبک، ابتدا نقشه‌ی مغزی (QEEG) گرفته می‌شود.
QEEG به درمانگر نشان می‌دهد کدام نواحی مغز دچار کم‌فعالی، بیش‌فعالی یا ناهماهنگی هستند.
بر اساس این داده‌ها، پروتکل درمانی اختصاصی برای هر فرد تنظیم می‌شود.
به همین دلیل است که به این رویکرد، درمان مبتنی بر داده (Data-driven Therapy) گفته می‌شود.
نوروجنسیس یکی از شگفت‌انگیزترین توانایی‌های مغز است؛ توانایی بازسازی، ترمیم و رشد حتی در بزرگسالی.
ترکیب سبک زندگی سالم، خواب کافی، تغذیه‌ی درست، ذهن‌آگاهی و نوروفیدبک، شرایط را برای فعال‌سازی این فرآیند فراهم می‌کند.
در نهایت، مغز هیچ‌وقت ثابت نمی‌ماند.

هر تجربه، هر فکر، و هر تغییری در رفتار، در واقع قدمی است در جهت ساختن مغز جدید — مغزی که خودش را یاد گرفته دوباره رشد کند.

مصاحبه با دکتر میر شهرام صفری

مصاحبه با دکتر میر شهرام صفری

October 21st, 2024 Posted by Uncategorized 0 thoughts on “مصاحبه با دکتر میر شهرام صفری”
دفتر اداری: ولنجک، دانشگاه بهشتی، برج نوآوری، طبقه هفتم
دفتر مرکزی: تهران، شهرک والفجر، بلوار بابائیان، خیابان افق، ساختمان پارک علم و فناوری سلامت دانشگاه شهید بهشتی
contact@sarmadtec.com

(021) 9109 - 6712

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شرکت فناوران سرمد گیتی (سهامی خاص) میباشد. ۱۴۰۴-۱۳۹۵